اعرابي را ديدم در حلقه جوهريان بصره كه حكايت همي كرد كه «وقتي در بياباني راه گم كرده بودم و از زادمعني چيزي با من نمانده بود، و دل بر هلاك نهاده كه ناگاه كيسه اي يافتم پر مرواريد، هرگز آن ذوق و شادي فراموش نكنم كه پنداشتم گندم بريان است، باز آن تلخي و نوميدي كه معلوم كردم كه مرواريد است».
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما

به پایگاه جامع فرهنگی مذهبی محبّان مهدی (عج) خوش آمدید... ❀♥ صلوات بر محمد و آل محمد ♥❀
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
نظرسنجی
*-ختم جمعي صلوات جهت سلامتي و تعجيل در ظهور حضرت مهدي (عج)-*
آمار سایت